خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

جنونم را قبول کن...

سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۰۸ ب.ظ


نمی دانم دنبال چه چیزی در تو هستم! در آن صدای دو رگه ات پشت بیسیم. در آن نگاه خم به ابرو آمده ات! دچار شده ام در چیزی که در تو موج می زند. نامش را هر چیز می خواهی بگذار، اما نامش را عشق نگذار که اصلا به من نمی آید. اصلا هر چیز به قد و قواره توست در تن من زار می زند، مثل همین عشق. راستی چرا این دچار شدن ها را بر سر من می آوری؟ چرا؟






پ.ن: گاهی کلمات آنقدر زیادند که در هیچ جمله ای نمی گنجند. و شاید این حس لحظه ای من است نسبت به تو. اما بگذار مجنون باشم. بی خیال حرف مردم..




+ برای کسی که زنده است و در نزد یار روزی می خورد...






& می دانم که دارم دیوانه تر می شوم...


موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۴
احلام