خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

هفتمین پرده ی شب جمعه

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ب.ظ


دست بر معجر بردی و چشمان براق حسین آینه ای شد برای پنهان کردن چند تار موی بیرون آمده! حسین وداع می کند و می رود. اما رسم ادب است که تا بوی حسین از کوچه تمام نشود تو به خانه برنگردی. حقا که دیر برگشتنت عبدالله را نگران می کند..

*

دست بر معجر بردی و تا ابروانت پایین کشیدی. انگار می خواستی عرق پیشانی ات را پاک کنی. این فقط تو هستی که بیرون از خیمه حسین را بو می کشی. اما تمام نشدنی است. می ترسم هیچوقت به خیمه بازنگردی. چون حسین بین خیمه و میدان جنگ در هروله است و بویش دم به دم تازه می شود. 





* کجایی زینب، زمین خون حسین نوشیده است و عاشقانش در هر سر زمینی آواره اند چون بوی حسین تمامی ندارد....













پ.ن: دل، مرا و من، دل دیوانه را گم کرده ام...



موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۳
احلام

نظرات  (۲)

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر

چ.ن شیشه عطری که درش گم شده باشد...

یا حسین.....

 

چرا پرده های شب جمعه غریبه؟

پاسخ:
یا حسین

نمیدونم چرا..
فکر کنم من پرده های بدی می نویسم :( 
روضه خون خوبی نیستم

:)

نه،شما که قشنگ مینویسی.

این روضه ها ثبت میشن،چه تو اینجا چه در نزد صاحب...

ایشالا خدا همین روضه های خلوت و خونگی رو ازتون قبول کنه.

التماس دعا

 

 

 

 

پاسخ:
ان شالله

ولی ما خوب نمی نویسیم این روضه ها رو

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">