خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

ایده صبحگاهی

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۰۵ ق.ظ






بعضی فکرها مثل خوره میافتند به جان آدم. مثل امروز صبح. وقتی نان را با دقت پنیرمالی می کردم، به سرم زد چرا یک انتشاراتی نزم؟!









پ.ن: اصلا نمی دانم در ایران چقدر یک کتابفروش یا یک انتشاراتی و هر نوع دم و دستگاهی مرتبط با کتاب موفق است. فقط می دانم به خودم ظلم می کنم اگر کاری برای کتاب نکنم.




حضرت رهبر (قلبی فداه): من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان می افتم، قلبا غمگین و متاسف می شوم.







خارج از پست: یک کلاس مکالمه عربی هست که اگر نگویم فوق العاده است بی انصافی کرده ام. مکانش در خ وصال شیرازی. کسی طالب است بگوید تا اطلاعات دقیق تر بدهم. (من بودم اصلا از دست نمی دادم)





موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۶
احلام

نظرات  (۸)

۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۱۳ بلاگر آرام
پیگیری کنید شاید واقعا زدن یک انتشارات کار به درد بخوری باشه و شما هم از پسش بر بیاید
مکالمه عربی هم اگر تهران بودم میومدم:(
پاسخ:
چه انرژیییییی خوبی :)
باید از چیزهای کوچیک شروع کرد تا به بزرگ ها رسید

چه بد که دورید :(
۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۴۸ آرزوهای نجیب (:
من قبلا روز و شب داشتم به یه انتشلراتی زدن فکر می کردم بعد دیدم پول ندارم بی خیالش شدم:| اصلا بیا با هم انتشاراتی بزنیم :همون آیکونی که از چشاش قلب می زنه بیرون 



خارج از کامنت: چرا همه چیزهای خوب برای تهرونی ها هست؟
پاسخ:
آخی
هیچوقت به خاطر پول نباید دست از چنین آرزوها کشید
بدون شک تنهایی نمیرم از این کارا بکنم
با هم این کار را خواهیم کرد :)))


والا بودن امکانات به این معنی نیست که آدم ها ازشون استفاده می کنند! من که نمی رسم
 من یه بار می خواستم برم یه مشاوره، گفتن فقط توی کشور یدونه شعبه است اونم اصفهان! کلی هم کلاس داشتن که از راه دور نمیشه و اینا
یه بارم یادمه یه کاری می خواستم بکنم مشهد بود و بر نخیل و دست من کوتاه

باور کن به خاطر سوار شدن به مترو و بی آر تی و ترافیک، اصلا همه لذت ها از آدم کسر میشه
۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۳۱ فاطمه غلامی
منم ببر ور دستت
من عاشق کتاب
کتاب نفس من
^_^
پاسخ:
وردست که نمی خواهیم ولی همکاری می خواهیم قطعا :)

کتاب هم تو را دوس :)
۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۱۹ بشارت به خوبی:)
کاش میشد چنین کاری کرد...یه انتشاراتی توی قلب انقلاب:)
میییییییتووووونیییییییییییی ، طلب کن ،بهت بدن قوت به دست آوردن امکاناتش رو.


ان شاء الله همیشه موفق ببینمت رفییییق

کلی دلم چنین کار یا کارهایی میخواد...

میشه خدا نظر کنه قصد و عمل ما اثر کنه؟
یادته میگفت: اگه کاری کنی،جیگر خانوم خنک بشه، مادر کاری میکنه که جیگر زندگیت خنک بشه؟ 

پاسخ:
دقیقا تو قلب انقلاب اسلامی برای قلب رهبر انقلاب تو خیابون انقلاب  :))

چشم. شما هم بخواه

والا من فکر می کنم تا همینجا هم خدا نظر کرده وگرنه...
اما اگر کن فیکون می خواهیم. خودمون باید کن فیکون شروع کنیم
جیگر زندگیت خنک بشری :)

چه خوب
ما هم بعنوان کارگر چاپخانه در خدمتیم.
پاسخ:
شما اگر افتخار بدید که باید یه ریاستی چیزی براتون خالی بزاریم

دو طبقه ملک بگیرید
طبقه بالا انتشاراتی
پایین ساندویچی که خرجش رو در بیاره

اسم انتشاراتی: غذای روح
اسم ساندویچی: غذای جسم

تابلوهاش هم خوب میشه
پاسخ:
:))))
وای خدا چقدر ایده خوبی بود

فقط می ترسم طبقه بالا زیاد دوام نیاره و به شعبه دوم طبقه پایین تبدیل بشه

کتاب هامون رو هم میاریم پایین تبلیغ میشه برای خرید :)
اگرم نخریدن توش ساندویچ می پیچیم
خیلی کار میشه کرد توش برای خرید کتاب های انتشارات
دکوراسیون مرتبط با کتاب
اسم منوها از روی کتاب ها 
مثلا بیشعوری با پنیر اضافه
کمدی إلهی دوبل
سه دیدار مخصوص 
و ...

اینها رو مشاوران تبلیغات ملیون ها میگیرند تا بگن
خیلی جدی میشه روش فکر کرد
پاسخ:
آره واقعا میشه جدی روش فکر کرد
حتما برای خودم یادداشت می کنم

کتاب در بشقاب بزاریم بیاریم
یا چند ورق از کتاب
عینک مطالعه
مبلمان مطالعه
و..
کلی چیزای دیگه

امم حالا میلیونی حساب نکنید با ما

آفرین به ذهن بیدار! :)

"دقیقا تو قلب انقلاب اسلامی برای قلب رهبر انقلاب تو خیابون انقلاب "

ان شاءالله که به حقیقت برسه :)

 

و من الله توفیق

پاسخ:
:) دیگه دعا کنید که یه کاری بتونیم برای انقلاب بکنیم


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">