خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

بیست و چهارمین پرده شب جمعه

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۰۶ ق.ظ



شمشادهایی که قاب را در آغوش کشیده اند مرا می برند آنجا:

عبا بر سر می کشد، پرده ی خیمه را کنار می زند

برادر را می بیند که با علی مقابل ایستاده اند، گویی جفتشان در این عالم نیستند

علی سر خم می کند به نشانه ی خدا حافظی

چهره ی حسین را نمی بیند اما معلوم است که مبهوت و خیره است

علی سوار بر اسب، الحق که اکبر است

علی دور می شود و حسین را هیچ چیز تکان نمی دهد

از خیمه بیرون می زند

کنار برادر مثل همیشه نیست

حسین تازه شمشاد قد خود را راهی میدان کرده

اما صدای آرامی از جنباندن لبهای برادر می شنود

" امانتی تحویل تو ای خدا"









+ خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت
   گاهی به قدر صبر بلا می‌دهد خدا


فاضل نظری





پ.ن: امروز توی بهشت آن کنج های خلوت و بی آدمی که فقط زنده ها نفس می کشیدند، نسیم خوبی می وزید. کاش قبر خالی ای  لابلایشان بود تا دمی درونش آرام می گرفتم...

- از عکس های امروز





موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۵
احلام

نظرات  (۲)

میخواستم امروز بعد کلاسم برم قطعه شهدا ولی خیلی خوابم میومد شبش نخوابیده بودم نرفتم
قسمت نبود
پاسخ:
یاد کردیم از همه بلاگرها

منم سال جدید نرفته بودم، خون بهشتم اومده بود پایین

اولین بار تو بلبشوی فکری نفهمیدم چی خوندم .

الان بیشتر بهم چسبید :)

از علی اکبر نوشتن خیلی دل میخواد.
پاسخ:
:)
علی اکبر است دیگر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">