خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

مرغ مقلد

پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۸ ق.ظ




بالاخره بعد از آنقدر چرخاندن کتاب مرغ مقلد در یمین و یسار خود :) تمامش کردیم.

البته مایل نبودم به خواندنش چون هنوز کتاب کشتن مرغ مقلد هارپرلی را که چند سالی است به خودم وعده داده ام را نخوانده ام. و می ترسیدم خط و ربطشان با هم آنقدر زیاد باشد که متوجه قضایای داستان نشوم. (کم و بیش همین اتفاق هم افتاد)

مرغ مقلد پر از حس های عمیقی است که ما آدم ها درکش می کنیم ولی در خیلی از مواقع از بیان آن عاجزیم. حس هایی مثل غم مثل نفرت و حتی شادی و..

حس ها را از زبان کودکی اوتیسمی می شنویم و غبطه می خوریم که کاش ما هم رها بودیم از تمام بند و اسارت هایی که برای احساسات آنی مان بسته ایم.

از نویسنده آمریکایی اش تشکر می کنم که آمریکایی وار کتاب را نوشته :)

به نوجوانان که نه بلکه به بزرگسالان می گویم بخوانیدش.









پ.ن: کتاب خوانی را پیوسته داشته باشید ولو روزی یک صفحه. نگذارید روزمرگی شما را با خود ببرد






خارج از این پست: شهید محسن حججی و اسارتش و شهادتش و.. خیلی دردناک بود. می ترسم از این دنیایی که من را با خود می برد و چنین انسان هایی خود را از  بیرون می اندازند. برای روح خودمان صلواتی بفرستیم بلکه زنده شویم

فردا شب پرده شب این شهید خواهد بود ان شالله








موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۱۹
احلام

نظرات  (۴)

۱۹ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۱ تکراری Tekrari
ممنون از پیشنهاد جذاب کتاب.

"تازه شهیدا بگو، خانهٔ معشوق کو؟
گفت: همان سو که سر، بیشتر افتاده است"

شهادت این عزیز رو به خودمون تسلیت و به روح بلند ایشان تبریک عرض می کنم.
پاسخ:
شهادتشان گوارای وجودشان باد
این جز مهریه بود 😏😏😏

توصیه بسیارخوبی بود

موید باشید
پاسخ:
ان شالله بخوانید و خوشتان بیاید

هنوز فوووج فوج کتابام مونده بخونم

فکر نکنم به این برسم...

«مردی به نام اوه» شدیدا دوسش دارم...مشغول اونم.

 شب و قلندر جانم تموم شد پر از حس آزادی و آزارگی ... هعییی

 

پاسخ:
بله ما هم زیاد داریم
مردی به نام اوه که نگو
از اولش که اومده هی میخوام بخونمش
نداشتمش

باریکلاااا به بشری آزاده

کلاااا فردریک بک من فلسفی مینویسه و دغدغه های رییییزی که کسی به چشمش نمیاد طوری به صحنه میکشه که حس میکنی وسط گردابی از احساسات و برداشت ها و نگاه های مختلف یک دنیا داری میچرخی...

پاسخ:
به به خانم فردریک شناس
بله استاد
از زوایای دیگر جناب بک من بفرمایید :)
مدیونی اگه فکر کنی سر به سرت میزارم :)
فدایی داری

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">