خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

در رثای کتاب

يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۵۱ ب.ظ


آدم که یک وقت کتاب را می گذارد زمین دیگر برداشتنش سخت می شود. خیلی وقت است منتظر فرصتی هستم تا خلوتی باشد تا بتوانم کتاب دستم بگیرم. اما حالا خلوت هست اما کتاب دستم نمی آید. (چه موجود غریبی شده این کتاب)
راهی، روشی، ترفندی دارید؟




پ.ن: یک نفس گول زننده و دروغ گویی در وجود آدم هست که همه اش می گوید بابا تو که خوب می خونی!        :/   ای دروغگو


موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۷/۰۲/۰۹
احلام

نظرات  (۱۲)

اممم، اما من دروغ نمیگم بهت، خیلی بد می‌خونی جدیداً و قطعاً خودم نیز هم •_•
بعدشم که خب طبیعیه تازه عروس و شل و وارفته، همه رو باهم شدی :/
.
پاشو خودتو جم کن دیگههههه 0~0
.
من چی گفتم بذار، تو چی گذاشتی :\ 
پاسخ:
من پاشم خودمو جمع کنم :)

چشم بالام جان اونم میزارم به موقعش


اصلا تو چرا بد کتاب می خونی؟ به چه اجازه ای ؟؟
۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۱۵ پلڪــــ شیشـہ اے
:|


پاسخ:
غمگین مباد دیگه
قول میدم کتابخون بشم :)

۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۲۵ پلڪــــ شیشـہ اے
نه منظور این بود که:
برو بابا جمعش کن، من که عمرا باورم نمیشه.
پاسخ:
خوب یکم موقعیت هم دخیل بود در این امر باورنکردنی
برای باورت بگم یک هفته است یه کتاب دستمه فقط 45 دقیقه خوندمش :/
۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۵۲ آرزوهای نجیب (:
راهکارش اینه که بشینی، وریا رو بخونی یه نقد هم برام بنویسی چون می‌خوام این نقد رو جایی کار کنم. 
در ضمن تا آخر هفته هم بیشتر وقت نداری. در صورت انجام ندادنش بلاک می‌شی عزیزم :|
پاسخ:
یا امام غریب
چقدر وقت کم میدی عاقا! قبول نیس
عاقا الفرااااار
۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۱۱ پلڪــــ شیشـہ اے
:) عزیزید شما. زودی بر میگرده حال و حوصله و اون ویر کتاب خواندت جانا. چون اصلا میدونم بی کتاب اموراتت نمیگذره.

پاسخ:
قربانت
آره انگار فلج میشم کتاب نمی خونم
تهی تهی تهی
محلش نذارید خودش میاد😁😁

البته مال ما شب امتحان میادها
پاسخ:
خوب مگر از همه کتاب ها امتحان می گیرند ؟؟
ای داد بی داد.... :(
پاسخ:
ای داد بی دود... :)
قطعه قطعه گشتم
سه عاااالمه گریههههه  

در همه حال می‌خونم ولی یه کم شُک های پشت سر هم تاثیرگذار بوده، من به خودم و خودت حق میدم، البته بیشتر به خودم :) 

راستیییی دلم رومان بعدی فردریک رو میخوااااد، بخرم یعنی؟ :( 


پاسخ:
من نه به خودم حق میدم و نه به تو و نه به هیچکس :)))

نمیدونم
رمان به رمان فرق دارد این دنیای داستان
ثابت شد که تب و تاب کتاب خوانی خانم ها مال قبل از ازدواجه. بعد از ازدواج، کتاب  میشه اولویت آخرشون!
پاسخ:
عجب
بعد این ثابت نشده که آقایون به مراتب بدتر از خانوم ها هستند در این قضایا؟

اگر  اولویت آخرشان هم بشود باز هم حق دارند، چون باید یک زندگی را بچرخانند و کتاب و .. در کنارش باشد
خود کتاب خواندن برای‌تان اصل است!؟ چقدر عجیب!
پاسخ:
متوجه منظورتان نشدم
نچ، 
یعنی عمراً.

آقایون وقتی به فیض ازدواج نایل می آیند، تازه فصل کتابخوانی شان شکوفه می دهد!! اصلاً با کتاب زندگی می کنند و اصلاً به کتاب زندگی می بخشند و از زندگی شون هم کتاب ها می نویسند! :)

توفیق زندگی تون روزافزون.
و کتاب زندگی تون لبریز از خاطرات شیرین باد...
پاسخ:
اگر آقایون به چنین فیضی نائل می شوند پس این نشان دهنده ی دستاوردهای ازدواج است که زن از مصاحبت با مرد به بی کتابی میرسد و مرد از مصاحبت با زن به چه شکوفایی ها!!!

زندگی تان پر کتاب باد
آدمی هستم که کتاب خواندن به اندازه‌ی چیزی که برایم دارد ارزشمند است، اگر با مطلبش را نفهمم یا کم بفههم یا موافق نباشم انگار وقتم را تلفش کرده‌ام. یک دسته هستند که نفس کتاب خواندن، فارغ از محتوای آن برایشان لذت بخش است. فکر کردم شاید شما جز این دسته باشید.
پاسخ:
قطعا محتوا مهم است
من هم به خاطر خیل کثیری از کتاب هایی که فکر می کنم از خواندنشان هم بهره و هم لذت میبرم نگران می شوم!
کتاب خواندن رسیدن به فکرها و خیال های جدید است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">