بیایید صلح کنیم
چقدر خوب است روزی دو ساعت برق میرود. دیروز حتی دو ساعت صبح و دو ساعت عصر برق رفت. آخر وقتی برق میرود دیگر آدم رسمآ فلج میشود. من که اینطورم. حتی حوصله ندارم گاز را روشن کن، چون فندکش به برق وصل است. نه لبتابی و نه مقاله ای نه پنکه و کولری، نه اتویی و نه ماشین لباس شویی. و خیلی چیزهای دیگر.
همه چیز ملغی میشود و آدم میداند که دو ساعت در گرما باید بشیند و جنگ و صلح بخواند! گرماگرم جنگ و شکست! راستی کجای کتاب به صلح میرسند؟
شاید ما هم با اداره برق به صلح برسیم و این جنگ را به پایان برسانیم. تا کی ما همش مصرف کنیم و آن ها به اجبار قطع کنند؟
آی مردم بیاییم صلح را به جان بخریم
دو ساعت در گرما بنشینیم و کتاب بخوانیم، فارغ از این دنیایی برقی!
چرا تن به جنگ می دهید؟
پ.ن: به نظرم اگر کار خیلی ضروری ندارید، روزی فقط نیم ساعت از اینترنت استفاده کنید، آنقدر کیف میدهد! باور کنید یک زمانی ما نمی دانستیم اینترنت با کدام ط نوشته می شود و خیلی هم حالمان خوب بود!