پاسخ:
کاملا حرف شما رو قبول دارم و خیلی هم بهش فکر کردم
کامنت قبلی هم گفتم که قبول دارم :)
این که میگید هدف و خط فکری و.. رو به سمت دنیا می برن. تا حد زیادی درست می گید. (هر چند من توی یکسری کتبشون ردی از آخرت و اخلاق و.. می بینم)
خیلی ها رو دیدم که مثلا میان میگن آره توی یوگا و.. تماما اعمال نماز هست. یا وضو فلان دلیل روانی و جسمی رو داره. این ها خیلی مسخره است که به خاطر نماز خون کردن مردم از این دلایل بیاریم. چون هدف والاتری برای خوندن نماز داریم. اصلا فلسفه نماز چیز دیگری است
اگه اینجور کتاب ها رو می خونیم باید حواسمونم باشه گول این چیزهارو نخوریم انصافا
حضرت آقا می فرمان که برای علوم انسانی تولید محتوا کنیم
خوب انصافا نمیشه :)
روانشناسی هم به قول شما بیشتر برداشت از غربی هاست
ببینید حرف کلی من اینه که خوندن این کتاب ها (نه همه شون) خیلی توی روابط بین ما آدم ها کمک کننده است. می تونیم استفاده کنیم ازشون
این منافاتی با دین داری ما نداره! قرار نیست این ها رو برداریم و ایمان رو بگذاریم زمین، هدف هامون رو بگذاریم زمین. کتاب زندگی مون رو رها کنیم.
همین دیشب داشتم وسط روضه به این فکر می کردم اونا هیچوقت درکی از حضرت علی و اینکه میره و ابن ملجم رو در مسجد بیدار میکنه نخواهند داشت.
یادم میاد وقتی هنوز وارد دانشگاه نشده بودم، دلم می خواست روانشناسی بخونم. و هدفم از این تصمیم این بود که روانشناسی اسلام رو به کرسی بنشونم :)
بعد همون موقع هم به همین دنیاگرایی روانشناسی غرب و.. فکر میکردم و میترسیدم اصلا وارد این رشته بشم
و حالا چقدر احساس می کنم که نیاز داریم به این مسائل
(البته مدت هاست دقت می کنم به حرف های استاد پناهیان، کاملا می بینم که دارن بالای منبر روانشناسی تدریس می کنند، این خیلی خوبه)
ما مسلمان ها بدسلیقگی به خرج میدیم برای استفاده از اسلام. ما ریشه درستی داریم ولی بلد نیستیم میوه هایی که دراومده بچینیم و بخوریم
مثلا احادیث امام صادق یه کارگروه می خواد که سالیان سال بررسی اش بکنند! اما واقعا کو؟
مثلا همین وصیت نامه های شهدا که سراسر امید به زندگی است (یعنی دقیقا برخلاف بعضی که فکر می کنند دارند میرن خودکشی بکنند) واقعا کاری غیر از چاپ کردنشون انجام دادیم؟
(آخرش خودم باید بلند شم یه کاری بکنم :) )
دیروز توی کتاب خوش بینی اموخته شده خوندم که سلیگمن ده سال کار کرده بود و یه نظریه ای داده بود. بعد ده سال توی یک سخنرانی یک روانشناس دیگه میاد و ایراداتی به نظریه اش وارد میکنه. سلیگمن بعد جلسه میره پیشش و ازش خواهش میکنه بهش کمک کنه و باهاش همکاری بکنه. و ماه ها با هم حرف میزنند و بررسی می کنند. و هر کس نقدی بهش می کنه وارد پروژه خودش می کنه. داشتم فکر می کردم علمای اسلام ما نمیان از این کارا بکنند. من توی قم هم زندگی کردم. خیلی مریدبازی و.. بین علما رواج داره. به جای اتحاد انگار هر کس میخواد حرف خودش رو به کرسی بنشونه. حتی یادمه یه کرسی هم اندیشی توی دانشگاه بود. عن قریب بود اساتید روی سن بلند بشن همدیگه رو بزنن. و این خیلی زشته
در هر صورت ممنونم از پاسخ گویی تون و وقتی که برامون گذاشتید. قطعا هم برای من و هم برای دیگران قابل استفاده است
بازم برامون بگید چطور می تونیم از روانشناسی اسلام استفاده بکنیم. عامه مردم چون شما نمی تونند استفاده و بهره دینی ببرند.