خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

تغییر در وضعیت

پنجشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۰۴ ق.ظ

 

 

دیروز میتونم بگم از لحاظ جسمی و روحی داغون بودم. ساعت که به چهار بعدازظهر رسید. گفتم بهتره بلند شم از جام. کل خونه رو جمع و جور و تمیز کردم. کوه ظرف هارو شستم. غروب که همسرم اومد قرار بود با هم بریم مسجد ولی من اصلا نه روحم و نه جسمم آماده نبود گفتم شما با علیرضا برو، من استراحت میکنم. سرم درد میکرد، دلم میخواست بخوابم ولی گفتم بزار یکم از کتابم بخونم. نیم ساعتی دراز کش کتاب خوندم. وقتی بلند شدم سر دردم بدتر شد. گفتم بهتره یه غذایی فوتی و فوری آماده کنم. یهو انرژیم رفت بالا. سریع غذا رو ردیف کردم. ما بینش رفتم و یه دوش گرفتم. خیلی حالم بهتر شد. همه چیز خونه رو آماده کردم برای شام و حتی بعدش. نشستم پای سیستم، کار نیمه تموم صبح در عرض نیم ساعت تموم شد!

کار خوبی از آب دراومد. پنج دقیقه ای گوشیم رو دست گرفتم و کارم رو و مطالعه ام رو ارسال کردم. دوباره برگشتم سر کتابم.

و همسرم اومد و من خیلی بهتر بودم.

اینا سخنرانی انگیزشی نیست. اینا مبارزه است. من آدم ضعیفی بودم که در این موقعیت ها نابودترین کارهای ممکن رو میکردم. شاید نمیدونستم چطور میتونم حالم رو تغییر بدم.

یکی از کارهای بدی که وقتی حالم خوب نبود انجام میدادم میدونید چی بود؟

دست گرفتن گوشی!no

باور کردنی نبود ولی حالم هیچ خوب نمیشد، یعنی چرا خوب میشد ولی زندگی و موضوع حل نمیشد. وقتی گوشی رو میزاشتم زمین انگار از همه چیز عقب بودم و دوباره میخورد تو پرم. و از اون جملات سمی میگفتم که ای کاش یکی کمکم می کرد و کاش کسی درکم می کرد و..

شاید با خوندن اینا بگید بابا تو دیگه خیلی داغونی

بله من داغونم

درسته در روز کارهای مفید میکردم و کلی برنامه پیش بردم.

ولی حالا می فهمم که تنها بخشی از تواناییم استفاده میکردم.

و توانایی یه انسان خیلی خیلی بیشتره

 

 

 

 

 

 

+ هر لحظه امکان سقوط، شکست، اتفاق بد هست. حتی برگشت به عقب. اینا جزو برنامه است نه چیزای خارج از برنامه.

 

 

 

+گوشی رو بزارید کنار :) همین

 

 

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳/۰۶/۲۲
احلام

نظرات  (۱)

۲۲ شهریور ۰۳ ، ۱۷:۳۶ پلڪــــ شیشـہ اے

چه خوب بود. دمت گرم

آره واقعا، منم مدتهاست دارم تمرینش میکنم. اما نه به این وضوح. این قدر واضحش یه مدته برام رو شده. 

الان چند دقیقه است دخترم خوابیده و من بعد از ساعتهای متمادی ضعف و  غرولند بچه و سردرد و نا کامی در خوابیدن درازکش بودم و فکر میکردم حالا چی کار کنم؟ کارای امروزم چی بود؟ چی کار کنم بهتر شم؟ 

خلاصه که با یه خوراکی دارم میرم پای لپ تاب. 

ممنونتم که مینویسی

پاسخ:
ممنونم که هستی و میخونی

آفرین بر تو
برو جلو
خدا خیلی قوی ها رو دوست داره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">