خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

سی امین روزی خوار

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۹ ق.ظ


مصطفی سرش را به شیشه ماشین تکیه داده بود. سرخی غروب با چشم های سرخش به موازات حرکت می کرد. نگاه کردنم به او سیری ناپذیر بود. خوشحالی از نرفتنش ته دلم بالا و پایین می شد ولی از گریه های او جرات به نمایش گذاشتنش را نداشتم. دلم می خواست بگویم بس کن، مگر خودت همیشه نمی گویی افوض امری الی الله! اما دست دل داری ام را از سرش برداشتم تا خودش با مسئله کنار بیاید. مامان بچه ها را به اصرار با خودش برد. من ماندم و مصطفی و سفره ی افطاری که در سکوت برگزار شد. سر و صدای ظرف ها که با آب درافتاده بودند مانع از این شد تا بفهمم مصطفی چه می گوید. آب را بستم. مصطفی گفت: می روم با یکی از دوستانم دعوا کنم. ظرف ها را رها کردم و چادرم را دوباره سرم کردم. مصطفی من را با دعوا چه کار؟ آن هم با دوستش!؟ مثل همیشه با او همراه شدم. درست مثل همان گشت های شبانه اش که اصلا جای یک زن نبود اما همراهی با مصطفی ورای هر خطری بود. رفتیم اندیشه، جایی که فکر نمی کردم اصلا مصطفی آنجا دوستی داشته باشد. قبور شهدای گمنام اولین مقصدمان بود. از پله ها بالا رفتم اما مصطفی بالا نیامد. دیدم سرش را انداخته پایین و با عصبانیت دارد چیزهایی زمزمه میکند. رفتم و کنار قبور زانو زد. صلوات می فرستادم و به مصطفی نگاه می کردم که زیر نور چراغ شب رنگ به رنگ می شد. اینکه از فرودگاه برش گردانده بودند برایش سنگین بود. دل دل می کردم که از شهدا بخواهم که او را هم راهی سوریه کنند. رفتم و کنارش ایستادم. اینجا آمده بود برای دعوا و من ناظر دعوای او با دوستانش بودم. مصطفی می گفت: اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید. هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، می‌گویم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید. خودتان باید کارهای من را جور کنید....

سه روز بعد از عید فطر مصطفی اعزام شد..








پ.ن: مصطفی گفته بود ایشالله تاسوعا پیش عباسم. و این چنین هم رقم خورد..





+ برای صدر عشق شهید مدافع حرم، مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) صلوات





* سید ابراهیم، سی روز از شماها در این جا به نام روزی خوار نام بردم. من چیزی نمی خواهم، اما به کسانی که این متن ها را خواندند روزی خوار بودنتان را ثابت کن!






+ وقتی این ها را می نویسم صدای گنجشک های طلوع عید فطر، تمام فضای خانه را پر کرده است. این منم که به صبح عید رسیده ام. با تمام نداری هایم.

سی روز از کسانی یاد کرده ام که خودم بویی از آن ها نبرده ام. هر روز عرق شرم بر جبینم نشست و مانع شد از اینکه ادامه بدهم. اما انگار نمی شد و رشته ای بود بر گردنم و هر روز من را به اینجا می کشاند.

اگر متن ها در خور شأن این عزیزان نبود، بر من خورده بگیرید که حق است حق!

ممنون که پا به پای من آمدید، ممنون

عیدتان مبارک :)





(مطلب در بین الطلوعین نگاشته شده است)




خارج از همه چیز: فکر کنم باید برم بستری بشم بابت وبلاگ زدگی  :)))




موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۶
احلام

نظرات  (۷)

۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۰:۵۳ یه کنکوری
خیلی عالی بود .. :)
عیدتون هم مبارک
پاسخ:
عید شما هم مبارک

ما همه یه کنکوری هستیم....
۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۱:۰۹ خانوم میم
سلام
عیدتون مبارک و خوش به سعادت قلمتون
ایشالا عیدیتون رو به زودی خواهید گرفت
با اجازتون ما یکی از داستان ها رو با ذکر منبع در کانال تلگراممون نشر دادیم
@saddaneyaghut
پاسخ:
سلام علیکم

گوارای وجود
گذاشته ایم که ببرید..
حتی بی اذن..
حتی به نام خود..
حضرت آقا حرفهایشان روی حساب و کتاب است وقتی که می فرمایند زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست این حرف ، حرف کمی نیست.
وقطعا شما هم سی روز به واسطه سی مهاجر مدافع عصمت الله
روزی خور خوان پر کرامت الله بودید 
واین رزق کمی نیست و نصیب هر کسی نمی شود
وکلی حرفهای دیگر که باشد بعد از بستری شدنتان...
پاسخ:
حضرت آقا حق می گویند..
اما امان از نفسی که سرکش است و...

دعا کنید به ما ظرفیت اینجور کارها را بدهند!

پس منتظر کمپوت های ارسالی هستیم....
من هم به اون خارج از همه چیز دچارم:))
پاسخ:

آخر توی عمرم اینقدر پست دنبال هم و روزانه نگذاشته بودم..
یک نوع اسارت است...
خداقوت
پاسخ:
سپاس
۱۷ تیر ۹۵ ، ۰۵:۴۲ طاهر حسینی
ممنون که ما را سی روز مهمان کردید
پاسخ:
ان شالله پر ثمر بوده باشه
۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۷:۱۵ انــــــ ـار
ممنونم از تمام این سی روز...
پاسخ:
گورای وجود :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">