بیست و هشتمین پرده شب جمعه
جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۱ ق.ظ
برادر چرا این صحرای بلا تمامی ندارد؟
چرا عاشورا اینقدر طولانی شده؟
دلم میخواهد ته این صحرا را ببینم، دلم می خواهد این ابدان بی سر تمام شوند! یعنی می شود برادر؟
تمام می شود خواهرم
روزی خواهد رسید که تو دیگر عزادار هیچ عزیزی نخواهی بود
روزی خواهد رسید که این دشت بلا پر خواهد شد از بوی منجی!
راستی خواهرم
امروز هم باید با هم به دیدار کسی برویم
کسی امروز در این صحرا سر خواهد داد
یک دلداده ی دیگر
دلم می خواهد اولین نفر در آنجا حاضر باشم
تو نیز با من باش ای قوت قلب برادر...
پ.ن: سر داد، سرها داده اند، سرها خواهند داد.. سر چه پیشکشی خوبی است برای قدم های ارباب..
+ به ارباب بگو ما تنبل ها هنوز سرمان در آخور منیت مان است و نمی توانیم سرمان را بالا بگیریم و تو را ببینیم. والسلام
۹۶/۰۵/۲۰
ای کااش من هم کربلایی شم...