صبح های شنبه را خیلی جدی بگیرید. خیلی سرحال و شاد و شنگول باشید به جای اینکه تو تلگرام از شبش آیه یاس بفرستید که وای فردا شنبه اس!
پنجره ها رو باز بکنید. هوای خونه رو عوض بکنید. یه پیاده روی جانانه توی سرمای استخوان سوز داشته باشید. و عین بختک بیافتید روی کارهاتون.
البته بسم الله الرحمن الرحیم یادتون نره

پ.ن: چه چیزی مانع میشه که شاد نباشید؟؟؟؟ موانع رو بگید
+برای من یکی از چیزایی که مانع میشه شاد نباشم، حسرت از گذشته و ترس از آینده است. خیلی تلاش می کنم که ذره ای از این احساس در وجودم نمونه. تلاشم خوب بوده ولی هنوز عالی نشده. مولا علی می فرمایند: ترس بزرگترین گناهه. نترسید از هیچ چیز و خوش باشید و خوب.
* در ادامه مطلب یک سری غر نوشته شده، دوست ندارید غر بشنوید اصلا نرید اونجا :)
یاد اون خاطره ای میافتم که نمی دونم کی برام تعریف کرد! یه ایرانی ای استخدام میشه که برای یک خارجی ای (در این حد گنگ و مبهم یادمه، احسنت به حافظه) به عنوان راننده کار بکنه. خارجی میگه فردا ساعت 8 جلو در باش. راننده محترم ساعت هشت و دو دقیقه میرسه. کارفرما میگه شما اخراجی! شما فرق بین ساعت هشت و هشت و دو دقیقه رو نمی دونی!
(البته تو خاطره اینطوری اومده بود که شما ایرانی ها فرق هشت و... را نمیدونید)
حالا انصافا ما ایرانی ها که مدلمون اینه، وقتی یک ساعتی رو در نظر می گیریم دقیقا یک ساعت برای تاخیر و.. در نظر می گیریم و اصلا تا یک ساعت تاخیر رو مشکلی نمی دونیم. همه هم به همدیگر حق میدیم. یه ملت کاملا خوشی هستیم ما. مثلا میگیم ترافیک و شد نمی دونم در خامه باز نمی شد و جورابمون خیس بود و... از این قضایا.
بعد کلا تو برنامه هامون یک ساعت اینور و اونور شدن اصلا جزو اصول برنامه ریزی مونه. هیئت رو می گیم ساعت 8 بیایید. می دونیم که 50 درصد 8 ونیم میان و بقیه هم تا 9 یجوری میان. (حالا خوبشو گفتم) و چون اینو میدونیم. همون ساعت 9 شروع میکینم هیئت رو. به مداحم مثلا میگیم شما 10 بیا! یا اابالفضل
در این حد ما به خودمون و شعورمون احترام میگذاریم.
و یه سری مسائل دیگه. از جمله اینکه. اگه صبح کار خاصی مثلا اداری و .. نداشته باشیم کم کمش تا ده می خوابیم. یا صبح جمعه ها شما ساعت 7و 8 برو بیرون، پرنده پر نمیزنه. ساعت 10 هم پر نمیزنه. راحت همه ناهار رو با صبحونه یکی می کنند. آخه چرا؟؟؟؟؟ ما ایرانی ها اینقدر خسته ایم؟
ورزش که نمی کنیم. کتاب که نمی خونیم. سر کار هم که کار مفید نمی کنیم. غر که زیاد می زنیم. (الان مثل من) آخه چراااا؟
فکر نمی کنید که: از ماست که بر ماست؟