تلاطم همیشه هست
دیروز روز اربعین بود
من عصبانی بودم از اینکه نمیتونم برم پیاده روی جاماندگان
صبح وقتی همسرم و پسرم خواب بودند رفتم امامزاده چون نه خوابم میبرد نه عصبانیتم میخوابید
امامزاده در خلوت ترین حالت ممکن خودش بود
کمی آروم شدم و برگشتم
عصبانیت آروم آروم خوابید
بعدازظهر مشغول همون کاری شدم که صبح به شدت ازش بیزار شده بودم
ولش نکردم تا انجام بشه
شب من و علیرضا تنها بودیم که برق رفت
اولش علیرضا ترسید و چسبید به من
منم گوشیم فقط 12 درصد داشت و تنها نوری که داشتیم چراغ قوه همین گوشی بود
دنبال شمع تمام سوراخ سمبه ها رو گشتم، نبود که نبود
لپ تاپ رو روشن کردم گوشی رو زدم بهش شاید چند درصد شارژ بشه
تبلت چراغ قوه نداشت یه برنامه نصب کردم که چراغ قوه اش از نور صفحه بود
البته علیرضا براش جالب بود چون لامپ و چراغ راهنما و چراغ پلیس رو هم داشت
یک کمی از اون حالت ترس خارج شد
دو ساعت برق نیومد
علیرضا خوابش گرفت و خوابید
پنج دقیقه بعد برق ها اومد
زندگی انگار جون گرفت
خونه رو از ترکیدگی نجات دادم داشتم ظرف ها رو میشستم که همسر آمد
11 و نیم
داشت توی موکب مسجد کار می کرد
خوشحال بودم همسرم اونجا بود و غمگین که من بی توفیق بودم
چنان وابسته ی شرایط موجود هستیم که اگر از دستشون بدیم
انگار که دارن جون مون رو میستانند
مثلا بهمون بگن گوشیتو دو روز خاموش کن
انگار دیگه به مرگ نزدیک می شیم :)))
*دیروز حضرت آقا تو بیاناتشون خطاب به جوون ها جملاتی راجع به فکر و تامل گفتند
گم میشیم اگه گوش نکنیم
یعنی گوش نکردیم که گم شدیم
بزارید سرچ کنم و بزارم اینجا:
[ جوانیتان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. انشاءالله شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید؛ برای این فرصت طولانی برنامهریزی کنید؛ برای اینکه برنامهریزیتان درست از آب دربیاید فکر کنید؛ برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با قرآن آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، تأمّل کنید، از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است؛ همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید. ]
بعدا نوشت:
برید کل مطلب دیروز آقا رو بخونید کوتاه است اما خیلی انگیزشی
برید بخونید از اینجا
آری خیلی صحبتشون دلچسب بود.