خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

درد و دلی موقت

چهارشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۲۷ ق.ظ


یادم است آن قدیم قدیم ها که ارمیا را خواندم و حتی همین جدیدها که باز هم ورقش می زنم و حتا همان وسط وسط ها که با خودم همه جا خِرکشش می کردم یک چیز من را زمین می زد: خاک جنوب!
چند روزی می شود عجیب هوایی شده ام. شاید از پست قبلی ام هم فهمیده باشید! دلتنگ خاک جنوبم! تفکیک نمی کنم خاک فکه و طلاییه و شلمچه را! من  به خاک خرمشهر و آبادان و دزفول هم تشنه ام!  به خاکی محتاجم که درونش جنگ نفس رخ داده نه صرفا جنگی خونین. جنگ نفسی که آدم های زیادی را به پیروزی و حتی شکست کشانده است!  به خاکی محتاجم که خدا برای آزادی اش رویش قدم زده است!
شاید جنوب یک زمانی برای من یادآور شهدا بود و هجوم احساسات اوان جوانی، اما حالا دلایل بزرگتری دارم! و حتی دلیل هم نه! اجبار عظیمی دارم برای خواستنش! حالا ماهی ارمیا را می فهمم! دوری اش از خاکی که حکم آب را دارد!
خاک جنوب تنها خاکی است که خاک را دفع می کند! آن هم خاک دل! پخش زمینش می شوی و به فکر لباس هایت نیستی که خاکی می شوند، چون می دانی خاکی شدنت، بهای کمی است در برابر چیزی که دریافت می کنی! کمترین بها برای زدودن خاک دلت!




           










پ.ن: کار برای شهدا عجیب سخت است! چون تو را با خودت گلاویز می کند!





* گفتم که احلام را دعا کنید.








موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۷
احلام

نظرات  (۸)

نمیدانم شاید برای همین جنگ بود که در کربلا عجیب حال و هوای جنوب را داشتم
کربلای عراق شده بود برایم جنوب ایران

شهدا خودشان دستشان باز است برای هر کاری 
ودعا راحت ترین کار است
پاسخ:
خوشا سعادتتان

ما دست بسته ایم، مسئله این است
علم میگوید ماهی به خاطر دور شدن از آب به دلایل طبیعی میمیرد ، اما هر کس یک بار بالا و پائین پریدن ماهی را دیده باشد ، تصدیق میکند که ماهی از بی آبی به دلایل طبیعی نمیمیرد ، ماهی به خاطر آب خودش را می کشد ...! 

ارمیا / رضا امیر خانی
پاسخ:
خیلی ممنون
حیف بود زیر این پست،  این بخش از ارمیا نمی آمد
خاک جنوب بوی جنون می دهد. 
اول دل را می زداید و بعد می رباید و بعد به سمت کسی بالا می برد. 


دعا میکنیم.
پاسخ:
جنون جنون
چقدر قصه ی قریبی است و شاید هم بعید...

ممنون
۰۷ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۵۷ انــــــ ـار
آخ گفتی جنوب...


چه بی صدا دلم شکست
پاسخ:
واقعا آخ..

کاش قبل از مرگ دستی در خاک جنوب ببریم و نفس بکشیم
گفتم که بدانید دعا گو هستم..
ان شاالله روزی اتان شود.
پاسخ:
ممنونم
ان شالله
سلام انشاله قسمت میشه میرین جنوب و حسابی آروم میشین. یاحق
پاسخ:
سلام

کجایید شما؟
هنوز نقل مکان به بیان نکردین؟
خوب بیایید بیان خانم داداشی، میشه خواهش بنماییم؟

۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۱ کمی خلوت گزیده!
آخیییییی...
یاد ماهی ارمیا بخیر...

و عجیب خاکی است، خاک خطه ی خوزستان...
پاسخ:
واقعا خاک عجیبی است..
آدم را خالی می کند..
خودم نی ام که خودم در شلمچه جا مانده ست
پاسخ:
آه از این جاماندگی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">