باز کتاب
سال خزان شد و خیلی از ما شروع کردیم به شمارش جوجه های کاکل زری و نوک حنایی اعمالمان. مِن جمله ی این جوجه ها، جوجه های بخش کتابخوانی بود. اوضاع را نمی توان افتضاح خواند اما باب میل نیست وقتی زیر پنجاه است (زیر پنجاه یعنی افتضاح از نظر خودم، یعنی الفاتحه مع الکتک) البته خیلی دنبال علت و دلایل نگردید که آدمی بهانه ساز ماهری است. مهم این است که برای مدعیان فرهنگ (احلام) اوضاع به سرحد وخامت رسیده است. از اقتضائات بهار این است که آدمی یک تکانی به خود بدهد و چشم نرگسش نگران شقایق بشود! البته ما زیر بار اقتضای بهار نمی رویم :) ولی سعی می کنیم روالی پیوسته را در خواندن کتاب پی بگیریم. جمله ی آخر روضه ام این باشد که: وقتی روح را بی غذا می گذاریم، به ولگردی مشغول می شود و سعی می کند از آشغال ها خود را سیراب کند.
بروید ادامه مطلب
کتاب هایی که هفته دوم فرودین خوانده شد:
آدم ها و دودکش ها
نویسنده: امیررضا بیگدلی
نشر: ثالث
(مجموعه داستان)
108 صفحه
تقریبا راجع به هیچ کتابی نمی گویم بد است. اما خوب این کتاب اصلا ارزش خواندن ندارد. بالاخره داستان باید هر چقدر هم بی سر و ته باشد در درونش چیزی باشد که دل آدمی را تکان بدهد و چیزی به آدم اضافه کند. که فکر می کنم این کتاب فاقد چنین چیزی بود. هر چند که تا آخرش خواندم تا شاید اتفاق شگرفی بیافتد اما نیافتاد. نه توصیف ها و نه شخصیت ها و نه درون مایه و.. چنگی به دل نمی زدند. اگر خیلی اصرار به خواندنش دارید همان داستان آدم ها و دودکش هایش را بخوانید کفایت می کند. برای اولین کتاب سالمان سوختیم :))
علمدار
(خاطرات شهید سید مجتبی علمدار)
کاری از موسسه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
262 صفحه
برای کاری خودم رو ملزم کردم که بخوانمش. آن کار از یاد رفت و کتاب خودش ملزم آور شد :) خاطراتی که از شهید به نقل از این و آن جمع آوری شده و حوصله ی آدمی را سر نمی برد.
سال ها پیش کتاب علمدار عشق را از زندگی این شهید خوانده بودم که شاید خیلی جامع تر و کامل تر از این بود.
از خود کتاب چه تعریفی که خاطرات شهید آن را خواندنی کرده!
اصلا از دستش ندهید
(این را هم بگویم این کتاب بعد از پست شهید علمدار این هفته خوانده شده)
انسان در جستجوی معنی
نویسنده : دکتر ویکتور فرانکل
ترجمه: نهضت صالحیان- مهین میلانی
نشر درسا
255 صفحه
این کتاب هم یک کتاب روانشناسی است. از علمی به نام معنی درمانی یا به گفته خودشان لوگوتراپیست سخن می گوید. کتاب خوبی است اما کم است، یعنی خیلی مبحث را باز نکرده و شاید اندازه ی تئوری و نظریه اش همینقدر باشد :)) فصل اولش که حسابی می رود در هولوکاست ( نویسنده پزشکی است یهودی که در جنگ جهانی دوم توسط نازی ها دستگیر می شود و در اردوگاه های کار اجباری به اسارت کشیده می شود و زیاد از کوره آدم سوزی حرف می زند. و فصل اول که فصل مهمی است، شرح مفصلی از آن اردوگاه ها می دهد تا به معنا شناسی برسد)
مبحث معنی درمانی یک سری چیزهایش خیلی شبیه به اسلام است یعنی اسلام خیلی دقیق تر می تواند این مبحث را باز بکند. طی خواندن کتاب حسرتی آدم را می گیرد که اسلام خیلی وسیع تر از این ها به آدم و روان آدمی شناخت می دهد، پس چرا ما غافلیم!
جملاتی از کتاب:
- نقش لوگوتراپیست وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار است، تا آنجایی که معنی ارزش ها در میدان دید و حیطه ی خودآگاه بیمار قرار گیرد
- کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونه ای خواهد ساخت
- لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می خواند (و ما چقدر می توانیم با باوری مثل معاد در اسلام آدم ها را به زندگی برسانیم)
- اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. پس می توان گفت معنای زندگی امری مشروط نیست، زیرا معنای زندگی می تواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در بر بگیرد. (لقد خلقنا الانسان فی کبد)
* داخل پرانتزها را من نوشته ام نه کتاب :))
پ.ن: کمی پراکندگی موضوعی در کتاب خواندن من مشهود است که در نظر خودم بد هم نیست :)
+عکس کتاب ها را هم گذاشته بودیم که پرواز کردند دیگر نرفتیم دنبالشان :)
+مجله هم دو مجله : همشهری داستان و مجله سه نقطه
اوضاع ما پس چقدر خراب است..
برق از سرم پرید....