خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

بیست و ششمین روزی خوار

شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۷ ب.ظ


جفت پیکرها غرق خون بودند. جلو رفتن حکم مرگ را داشت. قناص شان انگار چهارتا چشم داشت. بچه ها صم بکم چمباتمه زده بودند و هیچ کس نه کلامی حرف میزد نه خیال تیراندازی و درگیری داشت. یکهو محمود رضا از جاش بلند شد و رفت سوار ماشین شد. ازش دور بودم، به خیالم برای کاری می خواهد برگردد عقب. اما محمودرضا رفت وسط معرکه. فریاد چند تا از بچه ها بلند شد: کجا میری؟ چند تا از هم رزم های عراقی بودند که هاج و واج داشتند به ما و محمودرضا نگاه می کردند. محمودرضا نزدیک پیکرها شد و ماشین را طوری نگه داشت که قناص خیلی دید نداشته باشد. خیلی سریع پیکرها را کشید تو ماشین و برگشت عقب. بچه ها از هیجان چیزی که دیده بودند توی پوست خودشون نمی گنجیدند. روحیه ی همه چندین برابر شده بود. عراقی ای که کنار دست من نشسته بود زیر لب یک چیز را تکرار می کرد: مجنون.. هو مجنون...






پ.ن: محمودرضا اسم مستعارش را حسین نصرتی گذاشته بود. با این اسم داشت به هل من ناصر ینصرنی ارباب لبیک می گفت..





* متن برگرفته از خاطره ای که از شهید نقل شده است..






+ برای روح بلند شهید مدافع حرم، محمودرضا بیضایی صلوات








- پیشنهادی دارم. این چهار روز تا عید بندگی را به تفکر بگذرانید. زندگی انسان باید ورق بخورد، سالی نو شروع می شود برای بندگی. باید رو به رشد بود....




موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۲
احلام

نظرات  (۶)

تفکر...

کاش ختم به شهادت شود
پاسخ:
کاش
۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۴ پسر انسان
می گذرد...
و به یوم الحسرة می رسد...
پاسخ:
هر کار میکنی یوم الحسرت می شود..
پیشنهادتو عشق است...
پاسخ:
خودتو عشق است..
۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۱:۳۳ آرزوهای نجیب (:
دقیقا بعد عید فطر آدم حال بعد از عید نوروز رو داره، باید قبلش بشینه به مرور خودش و بعدش کلی برنامه بچینه برای روزهای آینده اش. آدم بعد عید فطر مثل سال تحویل باید از نو متولد بشه (:


::: درباره خاطره شهدا هم اجرتون با خودِ خدا ، ایشالا عاقبت بخیر شید مثل همه شهدایی که خاطره هاشون رو می نویسید (:
پاسخ:
اوهوم، حس اینکه یه تنی به آب زدی و سبک شدی وجود آدمو میگیره..

ممنون
همچنین برای شما :)
۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۴:۵۰ ...:: بخاری ::...
اصن این بشر منو له کرده واقعا....

ممنون ازش گفتی.
پاسخ:
فک کن تمام ماه مبارک من چه له و لورده ای شدم...
چی میشه که یه آدم به همچین درجه ای میرسه؟
پاسخ:
حرارت عشقشون بالاست که درجه شون میره بالا...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">