خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

ابد و یک روز

سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ ب.ظ



  


گریه های نشئه ی محسن، آدمی را به گریه می انداخت..

سمیه نرو..






پ.ن: همان موقع که روی پرده بود خیلی خواستم بروم و ببینم اما نشد. اما خوب وقتی سی دی را باز کردم نتوانستم ببندم و بگذارمش برای یک وقت دیگر. از خوبی و جذابیت فیلم واقعا نمی شود گذشت. این همه جزئیات و شخصیت پردازی معرکه و ایضا بازی بازیگران و... 






+ یک مسئله ای که مطرح است بعضی معتقدند که این فیلم تمام سیاه و سیاه نمایی است. اما برام سوال هایی هست، خوب چیزی که از فیلم دیده میشه آیا واقعا در جامعه ی ما نیست؟ شاید عده ای بگن حتی مفتضح تر از این حرف ها وجود دارد!! خوب چطور می شود این ها را به تصویر کشید و نامش را سیاه نمایی نگذاشت؟ آیا باید این ها را کنار گذاشت و نشان نداد چون حکم به سیاه نمایی می شود؟ (بله می دانم که این فیلم ها در وجه ی خارج از کشور موجب بشکن زدن آن ها است و به قولی همان سیاه نمایی به حساب می آید) شاید بهتر باشد بپرسیم چکار کنیم که سیاه نمایی رخ ندهد؟ 

 این ها مسائلی است که بهشان فکر می کنم نه اینکه بخواهم نظر مثبت یا منفی داشته باشم.

 



یواشکی: ناخودآگاه سمیه داستان را گذاشتم کنار پسند "یه حبه قند". شاید جفتشان در لحظاتی در موقعیت مشابه (قطعا در فضای کاملا متفاوت) قرار می گرفتند. دخترانی که مهربانی شان در بسیاری از خانه ها وجود دارد و گرما می دهد بی آنکه کسی قدر بداند. انگار برای ابد وقف می شوند برای خانواده...



موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۵/۰۹/۱۶
احلام

نظرات  (۸)

۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۲:۱۴ پلڪــــ شیشـہ اے
داستانش خیلی گریه دار بود. خیلییی.
واقعاً هستند الان خانواده هایی که این جورین ... آدم توی خودش مچاله میشه.



پاسخ:
بله هستند. کم هم نیستند
این ها اینطور سنتی و عده ای کاملا مدرنیته!
باید چه کرد!؟
بسی جای نقد دارد. 
فعلاً مجالش نیست.
پاسخ:
من نقدهای فیلم را نخواندم ولی خوب همان موقع ها شنیدم که می گفتند سیانمایی و..
بیشتر برایم سوال است که خوب ما چگونه فیلم بسازیم که نه شعاری بشود و نه سیاه نمایی!!
۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۰۲ آرزوهای نجیب (:
بی خیال یه سری ها که همش از سیاه نمایی حرف می زنند، اون بغض ها رو بچسبید که چقدر به دل نشست اون بغض): 
یک شنبه بعد کلاس گرفتمش شب با خوانواده تا ساعت ١١پاش بودیم. فردا صبح اولین دیالوگ بین من و علی درباره همین فیلمه بود، این یعنی فیلمه ارزش دیدن داره(:
پاسخ:
اوهوم بغضش اوج بود

چه جالب منم یکشنبه گرفتم :)
منتظر بودم وقت خالی گیر بیارم ولی تو اوج شلوغی نشستم پاش 

۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۳ پلڪــــ شیشـہ اے
جدیدا با این مدل خانواده ها زیاد در ارتباطم. یا چیزی شبیه به این ها. یا یه جوری بدتر حتی. به یه نوع دیگه.
ای کاش این همه فاصله طبقاتی نبود. ای کاش امام زمان مون میومد. دل آدم به درد میاد. بچه هایی که توی سنین خیلی کم دست به خودکشی می زنند. :( 
پاسخ:
واقعا نمی دونم برای نجات چه باید کرد.
کار از صد جهت خراب است..
فرهنگ اقتصاد اجتماع مذهب..

کاش صاحب ظهور کنه..
۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۰ خانوم میم
چ باحال
تله پاتی داریم
من قبل خوندن پستت پستمو نوشتم:)))
پاسخ:
نخیرم من زودتر پست زدم این مهمه :))
دارید می روید به سمتی که ببرندتان محل نی اندازان عرب:)

من فیلم را ندیده ام ولی چند وقتی است با همین گوشی فیلم هایی از زندگی مردم در پایتخت جهان تشیع گرفته ام که تصورش هم شاید ممکن نباشد

زنی در یک اتاقک بدون آب ،برق،گاز
خانه همسایه دسشویی می رود
وهمسایه هایی با همین اوضاع کمی بالا و پایین
پاسخ:
کجا هست جایی که عرب نی می اندازند؟

:(
چی بگم والا...
۱۸ آذر ۹۵ ، ۱۰:۱۲ پسر انسان
فیلم خیلی خوبی بود!
سیاه نمایی هم نیست !!!
به قول شما مگر نیست در جامعه؟!

جشنواره نرود چون میشود مصداق بیرون بردن حرف از خانواده
اما داخل خانواده هم نگوییم؟

پاسخ:
خوب درد سینماگران این است که در جشنواره های خارجی شرکت کنند و...


چه نذر قشنگی کردین برام
خیلی کامنتتون حس خوبی برام داشت
مرسی:)
پاسخ:
خواهش
ان شالله گره از کار بگشاید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">