؟
جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۲۷ ب.ظ
وقتی به وسیله هایی که منو به هدفم میرسونن نگاه می کنم، حجم بزرگی از تنهایی توشون پیدا میکنم
یعنی باید حتما وسیله ها اینقدر خاصیت تنهایی داشته باشند؟
شاید هدف ایراد داره؟
شایدم همه هدف ها یه تنهایی قلمبه می خواد؟
پ.ن: از زندگی نامه های زیادی که خوندم، زندگی پروفسور حسابی خیلی منو درگیر خودش کرد! یادم نیست کی خوندمش، شاید شش سال پیش! ولی بعضی صحنه هاش همیشه جلوی چشم هام رژه میره. مخصوصا وقتی پای حیثیت اهدافم میاد جلو! بخونید " استاد عشق" رو اگه هنوز نخوندین.
پ.ن: می دهم خود را نوید سال بهتر
سالهاست...
۹۵/۱۲/۲۷
گاهی حتی پیاده حتی بدون زین و جهاز...بدون ساز و برگ.
امروز داشتم به «حجم تنهایی» فکر میکردم و مصداق هاشو توی ادمای دور و برم میدیدم اتفاقا یکی از اونا تو بودی ...ته دلم گفتم یه بار یه سیدی تنها شد به خدا گفتم این تنهایی رو یا زیاد طولش نده یا براش طوری رقم بزن که بزرگش کنه. امروز دنباله فکر اون سید ، سدممد اومد پستوی همون فکر و گره خورد به همون دعا.
میدونم که میفهمی :)