خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

به آر اومد :)

چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۵۰ ب.ظ



سلام سلام

بالاخره بهار امسال هم از راه رسید و چشممان به جمال انورشان روشن گردید

ان شالله سالی پر از خدا داشته باشید

تن و روحی سالم برای رفتن به سمت کمال

و ایضا سالی پر از کتاب داشته باشید :)

هیچ کاری نصفه و نیمه نمونه ان شالله

راستش خیلی دوست دارم اینو از خودم و شما طلب کنم. بیایید امسال رو طور دیگه ای به کتاب راهنمای زندگی مون نگاه کنیم. این همه تصادفات روحی ناشی از بی توجهی به کتاب راهنمای الهی است. قرآن رو از آویز جلوی ماشین برداریم. از روی سفره هفت سین برداریم. از مجالس صرفا ختم برداریم. از بالای کمد برداریم. (والا دیگه الانا طاقچه نیست) برداریم و ورق بزنیم و ببینیم اون بالاسری کجاها رو جاده قرار داده و کجاها بیراهه! والله که وقت زیادی نداریم برای تو راه اومدن. تا چشم بر هم بزنیم سال 96 هم میگذره و ما باز با قرآن قهریم. امسال رو سال آشتی با قرآن قرار بدیم. نمی خواد لزوما برنامه ی سنگینی برای خودتون تدارک بچینید. روزی یک صفحه رو ملزم به خوندن کنید. هر وقت حال داشتید بیشتر و کمتر حتی. با معنی هم بخوانید.

نور بخورید تا نور بالا بزنید :) فقط بپایید منور نشید برید تو آسمونا :)











عکس نوشت: این گلدان زیبا که زیبایی اش چندان هم در تصویر دیده نمیشه. کادوی روز مادر بنده به مامان بود. اون کاغذ مبارک هم من آماده کردم که روش بچسبونم. البته الان چند روزی هست که کاور گلدان شده. :)





پ.ن: در دید و بازدیدهای این چند روز، مشکلات اقتصادی مردم رو بیشتر می بینم. تا الان سه مرد خانه را به علت تعدیل نیرو بیرون کرده اند. یکی هم بود که از مهر ماه حقوق نگرفته بود. یکی هم شرکتش را داشت تعطیل می کرد. مردم واقعا حال خوشی نسبت به اقتصاد ندارند. من تقریبا هیچ رقمه از اقتصاد سر رشته ای ندارم. ولی باید روی پای خودمان بایستیم تا وضع بهبود پیدا کند. اینکه ایرانی بخریم را فقط منتسب به رهبر نکنید و بعد هم بگویید خوب بچه حزب اللهی ها این کارها را بکنند. نه! این متعلق به کشور ما ایرانه. مهم نیست چه دین و آیین و حتی خط فکری ای دارید، فقط ایرانی بودن کفایت می کنه که هوای هم وطن هاتون رو داشته باشید.





+ امروز اتفاقی با فاطمه یک دختر شیرازی که ایتالیا نشین بود آشنا شدم. فاطمه اقتصاد می خواند. گفتم پس بیا اقتصاد ایرانو نجات بده. گفت به نظرم وضع ایران بهتر از اروپاست :) 

ساعت چهار پرواز داشت به شیراز و دل توی دلش نبود که خانواده اش را بعد از مدت ها ببیند. البته بیشتر دلتنگ بازار وکیل.

می گفت وقتی بچه بودیم مادرمان ما را می برد کلاس قرآن و من تا مرحله ریتم آهنگ های قرآن پیش رفته بودم :) (منظورش همون صوت و لحن بود) تازه جزء یک را هم همان موقع حفظ بوده.

الان ساکن شهر پیزا بود. البته من شوخی گفتم که تو برج کج که زندگی نمی کنی؟ :)

موقع خداحافظی کلی ماچ و بغلمان کرد و گفت باید دفعه بعد بیام خونتون با هم حسابی حرف بزنیم :))) (اصلا جذبه نیست که، تو یه ساعت مخشو زدم :))) ) شوخی می کنم البته.



+ ادامه مطلب هم اولین عیدی های دریافتی بنده رو ببینید :))


زیاد حرف زدم؟ نه دیگه عید بود و وسط دید و بازدید از این فرصت خوب استفاده کردم








هر کسی از ظن خود شد یار من :)

لیزر رو آقا مهدی عیدی دادن و اون گل سر هم الهام خانوم :)

کلا خالشون رو خیلییییییی دوست دارن


اصلا هم تبلیغات مجله کرگردن نیست. اصلا :)



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۰۲
احلام

نظرات  (۳)

سال برای شما هم منور با انوار قرآن باشه

سال نو رییس جمهور نو و ان شاالله رفع مشکلات اقتصادی

منم دوست دارم برم ایتالیا
ظاهرا باید از دروازه قرآن رفت به سمت پیزا :)
پاسخ:
حالا معلوم نیست رییس جمهورمون نو بشه!

من از طفولیت دوس داشتم برم ونیز، قایق سواری وسط ساختمونا :)
عب نداره مثلا ما از دروازه دولابی، دولتی، شمیرانی جایی میریم سمت آمریکا :) آمریکا قطعا بهتره :)
فرار قلم بشیم بهتره
دومین باره میام و نمیدونم چی بگم...نیستم کلا تو باغ
پاسخ:
لازم نیست حتما چیزی بگی که :)

من هلاک اون خوشنویسی و گلدون خوشگلم. ایول دست خط زیبایی شده
پاسخ:
دستخط چاپی بود :)
گلدونه عشخه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">