نامه به..
سلام جناب کلاغ
امیدوارم حالتان خوب باشد و هنوز حنجره تان صدمه ندیده باشد. البته ببخشید این جسارت را می کنم، آخر چند ساعتی هست که دارید از حنجره تان کار می کشید. دلیل این کارتان را نمی دانم. البته احتمال محتملی هست که جفت ماده ای این اطراف هست که شما برایش اینقدر خوش خوانی می کنید. و این را هم بگویم شما اصلا قار قار نمی کنید، بلکه بیشتر قیر قیر می کنید!
اما غرض از مزاحمت بنده، خواستم خدمتتان عارض شوم که اگر می شود زمان دیگری را برای آوازهای خوش الحان خود انتخاب کنید. اینجا شهر است و آدم هایش دیر از خواب برمی خیزند. مخصوصا اگر مثل من روزه باشند به خودشان این اجازه را می دهند که می توانند حداقل 9 و 10 از خواب بیدار شوند. همین حالا که این ها را می نویسم شما از آن شاخه ی دورتر همسایه به شاخه های پایین تنزل نزول کردید و این نشانه ی خوبی است که شما اهل مذاکره هستید. امیدوارم چون غربی ها مذاکره را بر هم نزنید تا با هم به توافقی برد برد برسیم.
بله جناب کلاغ حرف اینجانب این است که کمی دیرتر آواز خود را شروع کنید تا ما خواب نازمان با صدای شما که چیزی شبیه به فریاد های پر از عصبانیت است، شهید نکنیم.
تا به حال ندیده ام ما آدم ها آزاری آن هم از نوع صوتی برای شما کلاغ ها داشته باشیم. یا حداقل بنده ندیده ام. حتی همان دو روز پیش هم که صدای کندن آسفالت کوچه بغلی گوش فلک را کر می کرد، شما هم دست از آواز خوانی برنداشتید و چه مسابقه ای گذاشته بودید با آدم ها! و این نشان از این دارد که شما اصلا کم نمی آورید.
حالا نمی خواهد اینقدر ساکت باشید، چون وقتی قار قار (یا همان قیرقیر) می کنید بیشتر حس می کنم که دارید حرفم را گوش می دهید.
الان که ساعت 12 است هم شما می خوانید و هم آن خروس دو تا خانه آنورتر و هم این گنجشک های بی زبان و هم این یاکریم ننه مرده! و من واقعا فکر می کنم وسط یک باغ وحش نشسته ام.
البته این را هم بگویم که آرزوی آدم هایی چون من است که به جای صداهای ماشین و.. صدای پرندگان بیاید. اما باور کن کلاغ جان صبر آدمی هم حدی دارد. آخر چرا اصرار دارید 7 صبح بخوانید؟ شما که همین 12 ظهر هم دارید می خوانید!
در پایان باید بگویم که اگر هم میخوانید تشریف فرما شوید بر روی درخت های حیاط خانه ی ما! خوبیت ندارد روی درخت همسایه بنشینید، ناسلامتی ما با هم گپ و گفتی داریم.
ممنون که به دلگپه ام گوش کردی.
راستی شما هم روزه می گیرید؟ قبول باشد ان شالله
پ.ن: آدمیزاد ناشکر است. مثل من. وگرنه باید بداند که کلاغ چه مامور خوبی است از جانب خدا.
البته ما با این کلاغ مزاح داریم. قطعا بعد از خواندن نامه آن را پاره نخواهد کرد :)