هیچ کس نفهمد
يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۵ ق.ظ
صاحبا
خیال من را به حضور برسان
که سخت بیمارم
پ.ن: عیدتان مبارک :)
حاشیه کمرنگ تر از متن:
گاهی فکر میکنم با شاعری ژولیده و نازک طبع هیچ فرقی نمی کنم! همه خوشحال می شوند و من دل در گرو غمی می بندم که هیچ کس آن را نمی بیند.
شاید باید خوشحال باشم که داستانم مقام آورده است. ولی وقتی از روی سن پایین آمدم، غمی عجیب توی دلم سوسو می زد...
بگذریم....
+بنر تبریک هایتان را می پذیریم، آوردن کادو الزامی است :))))
۹۵/۰۳/۰۲