خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ تنیده

شاه نشین چشم من، تکیه گه خیال توست

خیالِ  تنیده

بسم الله



خیالی خودکامه
در هم تنیده بالا می رود
تا به وصال برسد...




پیوندها

به زیست

شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۱ ب.ظ


یک لای چادرش را به دندان کشیده بود و نایلون نان باد کرده بود و بخار ها قطره قطره داخلش لیز می خوردند. گفت می خواهم دفترچه ام را عوض کنم، این دست چهارراه بروم یا آن طرف؟ گفتم چه دفترچه ای؟ صدایش فرود کرد. گفت: بهزیستی. گفتم نمی دانم.

چند قدم جلوتر رفتم. با خودم گفتم بهزیستی یعنی چی؟ به کدام ارگان می گویند بهزیستی؟!

باز هم چند قدم بیشتر رفتم. به را از زیست جدا کردم. زیستی بهتر!! آنجا کجاست که زیستنی بهتر به آنجا تعلق دارد؟

برگشتم اما زنی نبود.





پ.ن: دلمان خوش است به نام هایی که می سازیم. به را می چسبانیم به زیست. دل را به خوش. و خیلی چیزهای دیگر. بی آنکه بدانیم اگر حق کلمات را در معنای حقیقی خود ادا نکنیم، تهی می شوند و راحت می شکنند. به کلمات احترام بگذاریم




+ دلم پستی خواست که همه اش شمعدانی باشد و وقتی واردش می شوی بوی نم گلدان های سفالی سرکیفت کند. همان ها که چادر گلدار دارد و غم پنهان... پستی زنانه....





موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۳
احلام

نظرات  (۳)

تعبیر خوبی بود
مواظب باشید این افکار کار دستتات ندهد
پاسخ:
چه کاری قرار است بدهند دستمان؟
۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۷:۴۸ پلڪــــ شیشـہ اے
بهزیستی رو وجدان کردی! :)

تصور نمناک گلدار. به عطری داشت.
پاسخ:
وجدان کردم!؟

یه پست گلدار بنویس دیگه جانا
۱۵ آذر ۹۵ ، ۰۰:۰۰ پلڪــــ شیشـہ اے
این طوری که شکافتیش و بهش فکر کردی، انگار یه روشنی ایجاد کرده توی ذهنت :)

گل دار از من برنمیاد. زحمتش با قلم خودته بالام جان
پاسخ:
آره بهش فکر کردم. زیست به یعنی چی؟ و ایا اساسا در این دنیا می شود زیستی به داشت؟ یا لقد خلقنا الانسان فی کبد؟

اوف چرا برنمیاد. خودم دیدم براومده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">